مرسانا = هدیه خداوند مرسانا = هدیه خداوند ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

مرسانا گلی

عالی عالی

مرسانا گلی بعد از جشن تولدش

پاهای دختر کوچولومون چقدر ناز و کوچولوس  اینم از دختر با حجابم  وقتی دخترم دلتنگ میشه میاد مغازه بابایی ! اینم هدیه ناقابل بابایی برای تولد دخترم مرسانا جون امروز با مامان لیلا اومدیم کنار دریا  خانوم کوچولی نوازنده من  پارک لاله فریدونکنار صبح پاییزی با مامان لیلا  شما نظر بدید در مورد این وروجک طی بدست !!! اینم از مرسانا جون  ...
25 آبان 1392

بدون عنوان

اینم میز پذیرای مهمانهای ناز دخترم سالاد فصل-سالاد الویه-میوه -شیرنی -شکلات-پاپکورن-اسمارتیزهای رنگی و ترایفل های رنگی که بچه رو کلی خوشحال کرد.نوش جونتون ...
11 آبان 1392

بدون عنوان

  کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟ ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟ فرشته ی من تولدت مبارک گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض تا بیاید از راه از خم پیچک نیلوفرها روی موهای سرت بنشیند یا که از قطره آب کف دستت بخورد گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است . تولدت مبارک … سنجاقک زیبای من ***  *  *  *  *  *  *  *  * ای تنها دلیل رد کردن هر دلیل و ای تنها بهانه ی آوردن هر بهانه دیوانه ی مهربانی تؤام…. ای بهترین چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دن...
11 آبان 1392

بازگشت مرسانا خانم از شهرکرد

بالاخره بعد از یک ماه دختر مون از شهرکرد با مامان لیلا و پدر بزرگ برگشت خونه کلی عروسی رفت و تفریح کرد باباشم کلاسکه اش رو حسابی شست و آماده کرد براش  دختر شیطونم نیامده میره سراغ وسایل تو خونه تا باهاشون بازی کنه  اینم عروسک همیشه خندون ما   چی می خوای دختر گل ما ها بابا !؟؟؟؟؟ مرسانا خانم تو مجتمع پرشیا بازی می کنه و ول کن ما هم نیست  اینم از دختر نازمون کنار دریا ..... ...
12 مهر 1392

ده ماهگی فرشته ما

مرسانا امروز ده ماهه شده ده ماهگیت مبارک  خوشکل ما دیگه راه افتاده و همیشه تو خونه پیاده روی میکنه  اینجا خونه مامان بزرگه مرسانا تا رسید خونه مامان بزرگ میره سراغ پشتی ها تا بهش میگی مرسانا  کجا میری با تعجب نگاه میکنه . نازدونه من چند روز گوشهاش رو سوراخ کردیم خیلی گریه کرد  اینم بادمجون دلمه ای که بابا سهراب از باغش برای مرسانا آورده بود . دخترم همیشه یاور من و مامانشه  اینم هدیه بابا به دختر خوشکلش یه استخر بادی  اینم تشکر و خوشحالی مرسانا خانم ...
8 شهريور 1392

اولین ماه رمضان مرسانا جان

دخترمون تو ماه رمضان خیلی شیطون شده حالا یاد گرفته وایسه رو پاهاش و یک قدم راه بره بالشت بالایی هم یادگار مادربزرگه مامان لیلا هست که مرسانا خیلی دوستش داره مر سانا خانم خیلی دوست داره بره تو حیاط و باغچه بازی کنه مخصوصا آب بازی اینم مرسانا خانم تو پارک لاله فریدون کنار وقتی عزیزمون می خوابه مثل فرشته هاست بوس بوس بوس وقتی دخترم هوس میکنه پیپ بکشه و دست به وسایل بابا بزنه ...
10 مرداد 1392

مرسانا خانم و آغاز اولین تابستان

مرسانا خانم رفته تو پشه بند تا اینکه پشه ها نیشش نزنند دختر گلم مرسانا  چقدر با تعجب دختر گلم نگاه به دونه های ماسه میندازه !!! اولین بار حضور دختر گلم مرسانا و تجربه ماسه های کنار دریا   مرسانا و دخترعمه نازش آوین جون !     ...
15 خرداد 1392

مرسانا عشق بابا

اینم عکسهای سفارشی که از دخترم گرفتم و تقدیم به همه شما عزیزان  وقتی آماده می شیم که بریم مغازه پیش بابای رو تخت می خوابونمت کلی خوشحال می شی در حیاط رو می بندی و لبخندی میرنی که مامان کیف می کنه   فدای غذا خوردنت بشم عاشق چای هستی دست هر کی استکان چای ببینی بی قرار می شوی بعد از گرفتن نون از دستت کلی بهت بر می خوره و گریه می کنی کلا خیلی خوش خوراکی نوش جونت وروجک ما وقتی رو مبل نشسته . ...
1 خرداد 1392

مرسانا خانم

دختر گل ما یواش یواش شیطون داره میشه دائم به یخچال و گلدون و وسایل اطرافش دست میزنه و همش باید مامان لیلا مواظبش باشه مرسانا عشق بابا و مامان دخترمون چه زیبا با عروسکاش بازی میکنه وقتی مامان لیلا حال نداشته باشه مرسانا دست به کار میشه غذا درست کنه برامون دندونای مرسانا حسابی اذیتش میکنه کوچولوی ما رو وقتی مرسانا خانم روی سفره میشنه و دست به نون میشه ! نوش جان اینم مامان لیلا و مرسانا که هر روز ظهرا میان مغازه بابا پدر بزرگ چقدر نوه هاش رو دوست داره و همچنین مادر بزرگ شهربانو هر دوتا شون خیلی خوبن   مرسانای عزیز     ...
1 خرداد 1392

مرسانا خانم بعد از تعطیلات عید 92

دختر گلمون مرسانا خیلی مارو تو اتوبوس اذیت کرد به نحوی که همه رو عاصی کرده بود . دخترمون از همه فامیل ها خوبش تو شهرکرد عیدی گرفت و خیلی خوش گذشت اینم بره چی ما ! چشمه ماری در نزدیکی روستای شمس آباد قرار همیشگی فامیل برای ایام خوش تعطیلات  تصویری از شهرکرد مرسانا گلی بازم مرسانا گلی مرسانا خانم و آیناز خانم تو چادر نزدیکی چشمه ماری . جوجه ما وقتی که می خواهد شیطون بشه ؟ تصاویری بی نظیر از طبیعت چهارمحال و بختیاری ارتفاعات  جهان بین که با علی آقا و با دمپایی رفتیم اون بالا بالاها خاطرات خوب و خوشی از مسافرت عید 1392 داشتیم که جای همه شما دوستان و فامیل م...
28 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مرسانا گلی می باشد