مرسانا = هدیه خداوند مرسانا = هدیه خداوند ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

مرسانا گلی

عالی عالی

دختر پاییزی

اولین روزهای پاییز و دختر گلم که آماده میشه بره به مهد کودک (مهد نرجس) دخترم پول گرفته بره مهد برای خودش خرید کنه  امان از دسته مرسانا که همش دنبال یه سوراخ موشه بابایی چقدر شیطونی  وقتی آماده میشه و خواب داره اصلا دوست نداره بره مهد کوچولوی ما  ای بابا بازم پستونک چرا میزاری دهنت  عروسکم چه خوشکله      ...
6 آبان 1394

بهار ۹۴

دختر گلم و دوست عزیزش روناک خانم اینم از روز 13 به در که پسرعمو سیاوش آمده بود شمال مرسانا  کوچولوی بابا مرسانا و ملیکا خانم دختر کوچولوی من یاد ایام کوچولوی افتاده ای وروجکای شیطون شب مهمونی بابا سهراب که خانواده ولی پور دعوت بودند دریا و ساحل دو یار جاودانه    باید آموخت دوستی را از ساحل دریا ای موج سر به صخره ی ساحل بزن ،برو   عمریست آب  از سر دریا گذشته است                          ...
5 خرداد 1394

زمستان 93 و سفر مرسانا خانم به مشهد

اینم از مرسانا خانم گل که واسه خودش آتلیه راه انداخته !   عروسکهای دختر گلم که همشون رو داره شام میده   اولین سفر دختر کوچولوی ما با قطار به مشهد مقدس در این روزهای سرد و یخبندان   ورود دختر گلم برای اولین با به مرقد مطهر آقا امام رضا      اینم از شب عقد کنان خاله بهشته چه گلهای خوشکلی برای عقد خاله بهشته گرفته مرسانا خانم      دخترمون تو باغ وحش مشهد چقدر هیجان زده ای بابا اینم تو صحن رضوی اینم چنتا عکس زیبای دیگه تقدیم به دوستداران مرسانا جان       ...
12 اسفند 1393

پاییز دختر کوچولوی ما

مرسانا خانم لباس عروس پوشیده ضمن اینکه تولدشم نزدیکه  عروسک کوچولی ما چه می خندی ! دختر گلم با هم رفته بودیم شهر بازی و از اسباب بازیهای اصلا پایین نمی آمدی  ان شا الله همیشه خندون باشی و دندوناتم تولی نخوره بابا  دختر خواب آلوی من تازه بیدار شدی فدات بشم عزیزم  وقتی لباسهای ناز می پوشی می شی مثل عروسک ها بابا و چقدر زیباست خنده های با معنی تو  وروجکم همییشه از دست تو باید میز و تلویزیون رو تمیز کنیم چون جای انگشتات روش میمونه چقدر با دقت تلویزیون می بینی دختر گل ما  عجب گوسفندی داری بابایی چقدر سوارش میشی کمرش رو می شکنی یا بابا  وقتی ...
1 آبان 1393

اولین تابستان کوچولوی ما

مرسانا جون در اولین تابستان زندگی زیباش  دختر گل ما آمده به زمین کشاورزی پدر بزرگ چقدر زیبا اولین تجربه زندگی دختر گلم از بهترین برنج دنیا همیشه خندان و شاد باشی دختر گل من  کوچولوی ما به چی فکر می کنی دختر گلم چه زیباست طبیعت زیبا و برنج فریدون کنار همیشه برای تماشای تلویزیون و شیطنت های کودکانه میای اینجا مخفی می شی عزیزم این روز روزی بود که عزیزم شیر خوردن رو ترک کرد با مامانی رفته بودیم به باغ رز  وروجک چقدر دکمه شاسی منشی رو زدی و این بیچاره ها رو سر کار گذاشتی بابا  اینم عکس با آوین جون ای شیطونا  عزیز مامان و بابا چقدر از فعالیت خسته شدی&n...
26 مرداد 1393

بهار 93 قسمت دوم سفر مرسانا گلی

دختر کوچولوی ما  مرسانا خانم در زمین های کشاورزی دخترم با این عینک دودیش  مرسانا جون  روستای زیبای ماسوله و مرسانا خانم که آمده به اینجا    وقتی کوچولوی ما در حال جستجو در روستای ماسوله هست  یکی از زیبا ترین نقاطی که خانواده ما در طول زندگیشون رفتند همین جا بوده واقعا جاتون خالی  روستای ماسوله  مرسانا خانم در اطلاق کوچولوی که ما اجاره کرده بودبم  دوچرخه قشنگت  روستای ماسوله و دختر کوچولوی ما وقتی رسیده بودیم خیلی خسته بود  کوچولوی ما باید خیلی مراقب این کوچه های شیب دار باشه   ...
21 خرداد 1393

مرسانا خانم بهار 93

شیراز بهار سال 1393 مرسانا کوچولو با خانواده اومده مسافرت فداش بشم دختر گلم . دختر اولین بار آمده حافظ و شیراز  ا عزیزم مرسانا جان  کوچولوی بابا کنار دریا  چقدر خنده های کوچولوی ما زیباست . مرسانا جون تو حیاط خونه . پارک لاله فریدون کنار مرسانا خانم  وقتی دخترم با لب تاپ کار می کنه و می خواهد از وبلاگش دیدن کنه  دخترمون همیشه دوست داره از مبل و صندلی ها بالا بره عزیزم کوهنورده  عکسهای تو راه شیراز بوشهر  دختر کوچولوی ما در قلعه چالشتر  بابایی رفتی بالای گاری و به ما می خندی  اینم...
16 ارديبهشت 1393

مبعث رسول اکرم

مرسانا خانم برای دومین در کنار قوهای وحشی به همراه بابا دختر نازم در کنار ماهیگیرای عزیز صبح روز مبعث رسول  این نرگس شیرازی تو حیاط ما وقتی بوش می کنی احساس خیلی خوبی داری . اینم از بابا مرتضی که همیشه در پی جمع و جور کردن وبلاگ دختر کوچولوشه  اینم از خانوم کوچولو که بردیمش پالم برای تفریح وای که چقدر شیطونی بابا  ...
29 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مرسانا گلی می باشد