مرسانا = هدیه خداوند مرسانا = هدیه خداوند ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

مرسانا گلی

عالی عالی

سفر به جزیره رویایی کیش

اینم با بابا و مامان کنار کشتی یونانی اینقدر دوچرخه سواری کردی تا افتادی و پاهای نازت درد گرفت      اینم با مامان لیلا  عزیزم همش تو ماسه ها بازی می کنی و بعدش میای خونه خسته تو ماشین خوابت میگیره  چقدر شعر های زیبایی برامون می خونی گلم  اینجا هم تو اسکله تفریحی بود چه روز خاطر انگیزی داشتیم بابا همش شادی و رقص تو قایق بود  ...
12 اسفند 1394

پایان پاییز تولد مرسانا جون

دخترمون بعد چند روز تب و مریضی خدا رو شکر دوباره بهتر شده و می خواد ببریمش سیتی سنتر  دختر بابا هر موقع میام خونه میره و یه گوشه قایم میشه ای کلک  خانم خانم ها تو پارک رفته نشسته  اینم دختر خاله آیناز و مرسانا گلی  پدر بزرگ سهراب و مرسانا خانم گل جنگل سوته  سال 94 عمو مهدی و عکس سلفی تو جنگل سوته با مرسانا خانم و مامان لیلا    ...
25 آذر 1394

دختر پاییزی

اولین روزهای پاییز و دختر گلم که آماده میشه بره به مهد کودک (مهد نرجس) دخترم پول گرفته بره مهد برای خودش خرید کنه  امان از دسته مرسانا که همش دنبال یه سوراخ موشه بابایی چقدر شیطونی  وقتی آماده میشه و خواب داره اصلا دوست نداره بره مهد کوچولوی ما  ای بابا بازم پستونک چرا میزاری دهنت  عروسکم چه خوشکله      ...
6 آبان 1394

بهار ۹۴

دختر گلم و دوست عزیزش روناک خانم اینم از روز 13 به در که پسرعمو سیاوش آمده بود شمال مرسانا  کوچولوی بابا مرسانا و ملیکا خانم دختر کوچولوی من یاد ایام کوچولوی افتاده ای وروجکای شیطون شب مهمونی بابا سهراب که خانواده ولی پور دعوت بودند دریا و ساحل دو یار جاودانه    باید آموخت دوستی را از ساحل دریا ای موج سر به صخره ی ساحل بزن ،برو   عمریست آب  از سر دریا گذشته است                          ...
5 خرداد 1394

زمستان 93 و سفر مرسانا خانم به مشهد

اینم از مرسانا خانم گل که واسه خودش آتلیه راه انداخته !   عروسکهای دختر گلم که همشون رو داره شام میده   اولین سفر دختر کوچولوی ما با قطار به مشهد مقدس در این روزهای سرد و یخبندان   ورود دختر گلم برای اولین با به مرقد مطهر آقا امام رضا      اینم از شب عقد کنان خاله بهشته چه گلهای خوشکلی برای عقد خاله بهشته گرفته مرسانا خانم      دخترمون تو باغ وحش مشهد چقدر هیجان زده ای بابا اینم تو صحن رضوی اینم چنتا عکس زیبای دیگه تقدیم به دوستداران مرسانا جان       ...
12 اسفند 1393

پاییز دختر کوچولوی ما

مرسانا خانم لباس عروس پوشیده ضمن اینکه تولدشم نزدیکه  عروسک کوچولی ما چه می خندی ! دختر گلم با هم رفته بودیم شهر بازی و از اسباب بازیهای اصلا پایین نمی آمدی  ان شا الله همیشه خندون باشی و دندوناتم تولی نخوره بابا  دختر خواب آلوی من تازه بیدار شدی فدات بشم عزیزم  وقتی لباسهای ناز می پوشی می شی مثل عروسک ها بابا و چقدر زیباست خنده های با معنی تو  وروجکم همییشه از دست تو باید میز و تلویزیون رو تمیز کنیم چون جای انگشتات روش میمونه چقدر با دقت تلویزیون می بینی دختر گل ما  عجب گوسفندی داری بابایی چقدر سوارش میشی کمرش رو می شکنی یا بابا  وقتی ...
1 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مرسانا گلی می باشد